تحلیل انسجام متنی در کتابهای درسی: مطالعه موردی کتاب نگارش (1) پایۀ هفتم بر اساس مدل هلیدی و حسن(1976) |
کد مقاله : 1055-5LIVATURECONF (R1) |
نویسندگان |
یاسر سنائی *1، علی محمد سهراب نژاد2 1کارمند دانشگاه فرهنگیان استان ایلام 2عضو گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان ایلام |
چکیده مقاله |
انسجام متنی یکی از عوامل کلیدی در درک مطلب و تسهیل فرآیند یادگیری محسوب میشود. نقشگرایان متن را بهعنوان یک کل منسجم با ساختاری هدفمند در نظر میگیرند که پیوستگی اجزای آن بر یادگیری تأثیر بسزایی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان انسجام متنی کتاب «نگارش (1)» پایه هفتم، از منظر مدل هلیدی و حسن (1976)، و تحلیل چالشهای یادگیری دانشآموزان دوزبانه انجام شده است. این مطالعه با روش اسنادی و تحلیل محتوای کمی و کیفی، بر دو معیار انسجام دستوری و واژگانی تمرکز دارد. یافتهها نشان میدهد که در بخش انسجام دستوری، ارجاعهای زبانی (۱۰۵۹ مورد) و ادات ربط (۳۰۰۹ مورد) بیشترین نقش را در پیوستگی متن ایفا میکنند درحالیکه حذف (۱۶ مورد) و جانشینی (۳۰۱ مورد) کمتر مورد استفاده قرار گرفتهاند. در بخش انسجام واژگانی، تکرار (۲۱۸ مورد) و باهمآیی (۲۱۸ مورد) بیشترین میزان را داشتهاند اما هممعنایی (۱۰ مورد) و شمول معنایی (۷ مورد) کمتر مشاهده شدهاند. تحلیل کیفی نشان میدهد که پیچیدگی زبانی و کمبود تنوع فرهنگی از موانع درک متون توسط دانشآموزان دوزبانه هستند. بر این اساس، بازنویسی برخی بخشهای متن، افزایش کاربرد هممعنایی و ارتقای تطابق فرهنگی متون میتواند به بهبود درک مطلب کمک کند. |
کلیدواژه ها |
واژگان کلیدی: انسجام متنی، کتاب نگارش هفتم، مدل هلیدی و حسن، چالشهای یادگیری |
وضعیت: پذیرفته شده مشروط برای ارائه به صورت پوستر |